loading...

وب گاه رسمی منتظران

Official Web Of Montazeran

بازدید : 289
جمعه 24 بهمن 1398 زمان : 12:06

مکالمه امام صادق علیه السلام و جامعه علمی:

امام صادق: شاگرد من جابرابن حیان پدر علم شیمی‌است.

جامعه علمی: جابر ابن حیان که در لاتین به Jaber معروف است به عنوان پدر علم شیمی‌شناخته می‌شود.
Also known by his Latinized name, Geber, he is known as the "father of chemistry."
https://goo.gl/G4UACs

امام صادق: مسواک زدن باعث تقویت بینایی می‌شود. [کافی، جلد۶ ،ص ۴۹۶، حدیث ۶]

جامعه علمی: آیا می‌دانید سلامت دندانها و لثه‌هایتان بر روی بینایی شما موثر است؟
Did you know that the health of your teeth and gums can affect your vision
http://Yon.ir/478j

امام صادق: مسواک زدن حافظه را تقویت می‌کند.

جامعه علمی: مسواک زدن منظم دندان‌ها خطر ابتلا به آلزایمر را دفع می‌کند
Brushing teeth regularly could ward off Alzheimer's disease
https://goo.gl/oUGZqc

امام صادق: ماهی‌ها حس بینایی ضعیف و حس بویایی قویتری دارند.
[بحار الأنوار ج3 ص109]

جامعه علمی: ماهی‌ها بر حس بینایی خود نسبت به دیگر حس‌ها مانند شنیداری، چشایی، بویایی تکیه کمتری دارند.
fish rely less on their vision and more on their hearing, taste, and smell.
https://goo.gl/84MKmt

امام صادق: مغز از لایه‌های محافظتی مختلفی پوشیده شده تا آن را ثابت نگهدارد و از اسیب محافظت کند.[بحارالأنوار - ج3ص73]

جامعه علمی: شامگان یا مننژ سه لایه محافظتی دربرگیرنده و نگاه‌دارنده مغز در داخل حفره‌های مغز هستند.
Surrounding and supporting the brain within this cavity are three protective tissue layers
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK10877/

امام صادق:‌‌‌ای مفضل به بوزینه‌ها دقت کن که ساختار دل و روده‌ی آنها چقدر شبیه به انسان است.[بحار الأنوار جلد 3 صفحه 97]

جامعه علمی: آناتومی‌دل وروده انسانها و بوزینه‌های بزرگ یکسان است.
Humans and great apes share a common gut anatomy
https://goo.gl/PZAgPT

امام صادق(ع): خوردن ادرار شتر برای درمان بیماری، اشکال ندارد[تهذیب الاحکام ج1 ص248]

جامعه علمی: ادرار شتر دارای ویژگیهای خاص و کارآمد ضد سرطان است.
CU has specific and efficient anti-cancer
https://goo.gl/p6x92Q

امام صادق: ستاره‌هایی وجود دارند که نسبت به سایر ستاره‌ها سرعت بسیار زیادی دارند.[بحارالانوار ، ج ۲ ص ۱۶۲]

جامعه علمی: ستاره‌های فراری سرعتشان تا چند صد کیلومتر بر ثانیه و بالای مقدار متوسط است.
Hypervelocity stars — ultrafast stars with speeds up to a few hundred miles per second above the average
https://goo.gl/E2Tu5P

امام صادق: من رئیس مکتب شیعه و امام ششم شیعیان هستم و این گوشه‌‌‌ای از علم من بود

بی دین‌ها: ما در جهل خود ماندگاریم

جوانان دیروز و امروز
بازدید : 408
پنجشنبه 23 بهمن 1398 زمان : 22:51

به نقل از تلگراف:
خوشبختانه بعد از مرگ مائو در سال 1976 تعداد دینداران چینی بطور وسیعی در حال افزایش است.
تا جاییکه محققان میگویند تا سال 2030 جمعیت دینداران در چین بیشتر از آمریکا (بیش از نود درصد آمریکا خداباور است) خواهد بود!
اما چرا بی خدایان چینی به سمت خدا روی آورده اند؟ این سوال را از خوشان میپرسیم؛
"If everyone in China believed in Jesus then we would have no more need for police stations. There would be no more bad people and therefore no more crime.

آنها میگفتند که: اگر همه مردم چین به خدا ایمان داشتند ما دیگر نیازی به پلیس نداشتیم، دیگر آدم‌های بدی وجود نداشت، دیگر جنایتی وجود نداشت!
این خبر از جهات مختلفی مهم است
چون کشور چین رتبه دوم اقتصادی (بعد از آمریکای خداباور) را در جهان دارد که از همین جا میتوانیم به رابطه ثروت یک کشور و دینی بودن آن کشور پی ببریم
http://www.investopedia.com/articles/investing/022415/worlds-top-10-economies.asp
در همین رابطه نیال فرگوسن، تاریخ دان دانشگاه‌هاروارد میگوید:
Through a mixture of hard work and thrift the Protestant societies of the North and West Atlantic achieved the most rapid economic growth in history.
جوامع دینی (پروتستان) توانستند با کار سخت و صرفه جوبی به سریعترین رشد اقتصادی در تاریخ دست یابند! https://tifwe.org/the-protestant-work-ethic-alive-well-in-china/
همچنین از نظر هوش و آی کیو چینی‌ها از مقام برجسته‌‌‌ای برخودار هستند.
یعنی باهوش ترین مردمان جهان، خدا و ادیان را انتخاب کرده و فهمیده اند که بی خدایی دروغی بیش نیست و بایدآن را از خود طرد کنند!!
https://iq-research.info/en/page/average-iq-by-country
منبع خبر در تلگراف:
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/asia/china/10776023/China-on-course-to-become-worlds-most-Christian-nation-within-15-years.htm

اسپلیت ال جی نکست تایتان سری 2 مدل NT129SQ1
بازدید : 268
دوشنبه 20 بهمن 1398 زمان : 20:22

پادکست جدید «برای تو از جانم میگذرم» از «محمدرضا امیری» و «Kina» به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شد.

• • • • • •
قطعه جدید: برای تو از جانم میگذرم
محمدرضا امیری - Kina
تنظیم: holysongteam
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۸

New Piece: Desperate For You
Mohammad Reza Amiri - Kina
Producer by: HolySongteam
Release Date: 8 February 2020

Download

خلاصه کتاب اصول فقه ابوالحسن محمدی
بازدید : 298
شنبه 18 بهمن 1398 زمان : 23:06

پادکست جدید «محمد رسول الله» از «محمدرضا امیری» و «سامی‌یوسف» منتشر شد.

• • • • • •
قطعه جدید: محمد رسول الله
محمدرضا امیری - سامی‌یوسف
تنظیم: holysongteam
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ماه ۱۳۹۸
New Piece: Mohammad Rasool Allah
Mohammad Reza Amiri - Sami Yusuf
Producer by: HolySongteam
Release date: 8 February 2020

Download

پیشنهاد فیلم: ”دو پاپ“ (۲۰۱۹)
بازدید : 277
پنجشنبه 16 بهمن 1398 زمان : 16:37

مارک زاکربرگ مؤسس فیسبوک، زمانی سی‌وپنجمین و جوان‌ترین ثروتمند دنیا بود. او اکنون نیز فقط ٣۵سال دارد. وی در سال ٢٠١٠ از سوی مجله تایمز به‌عنوان مرد سال انتخاب شد.
سایت «یهودی یا غیریهودی» [Jew or not Jew] جایی برای تعیین یهودی بودن یا نبودنِ مشاهیر دنیا براساس بررسی شواهد و معیارهای چندگانه است. این سایت، نمره‌ی ١٣ از ١۵ را به مارک زاکربرگ اختصاص داده است و معنای آن این است که زوکربرگ یک یهودی است.
زاکربرگ در یک خانواده‌ی یهودی آمریکایی متولد شده است و قاعدتاً خود وی نیز باید یهودی باشد، اما او اظهار داشته که «خداباور» نیست. البته این موضوع در ادعای این نوشتار خللی وارد نمی‌کند چون ما یهودیانی از این دست را خوب می‌شناسیم. (بخشی از یهودیان دنیا، خداناباور هستند، که قبلاً درباره‌اش توضیح داده‌ایم.)
در فهرستی که روزنامه‌ی اسرائیلی جروزالم پست از ۵٠ نفر از تأثیرگذارترین یهودیان دنیا ارائه کرد، مارک زاکربرگ در رتبه‌ی چهارم (سه رتبه پس از بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل که نفر اول فهرست بود) قرار داشت.
زاکربرگ به‌همراه مدیران چندین شرکت بزرگ اینترنتی در فوریه سال ٢٠٠٨ توسط سران رژیم صهیونیستی به مناسبت شصتمین سال تأسیس این رژیم اشغالگر، به کنفرانس بین‌المللی اورشلیم دعوت شد. موضوع این کنفرانس، بررسی آینده‌ی تکنولوژی در جهان و به‌خصوص بحث و بررسی پیرامون تأثیراتی که جامعه‌ی جهانی یهود و اسرائیل از این تحولات می‌پذیرند، بود.
شیمون پرز رئیس‌جمهور سابق رژیم صهیونیستی در بازدیدی که از شرکت شبکه‌ی اجتماعی فیسبوک در منلو پارک [Menlo Park] کالیفرنیا داشت، فیسبوک را به‌عنوان ابزاری برای ایجاد تغییرات اجتماعی ستود.
پرز ٨٨ ساله، صفحه‌ی شخصی رسمی‌خود را بر روی این سایت به‌راه انداخت تا به گفته‌ی وی بدین‌وسیله بین او و اعراب در سراسر دنیا گفت‌وگویی ایجاد شود.
همچنین او یکی از دلایل بازدید خود را از فیسبوک، ملاقات با پسر خوب یهودی، مارک زاکربرگ دانست!
او در مصاحبه‌ای زنده که با فیسبوک انجام داد، در پاسخ یکی از مهندسان فیسبوک که پرسید فیسبوک برای ارتقای صلح در خاورمیانه چه کاری می‌تواند انجام دهد، گفت:
«شما می‌توانید مردم را قانع کنید که هیچ دلیلی برای تنفر وجود ندارد!»
پرز در صفحه‌ی فیسبوک خود برای گفت‌وگو با دیگران نوشت:
«گفت‌وگو را آغاز کنید و از یک‌دیگر بپرسید مگر چه تفاوتی بین اسرائیل و دیگر کشورها هست؟ ما مشکلات مشابهی داریم.»

حکم رقص در اسلام
بازدید : 617
چهارشنبه 15 بهمن 1398 زمان : 15:14

سیر تحوّل و اندیشه و عمل شیطان، به ماجرای بنی‌اسرائیل و پیامبران مبعوث شده‌ی این خاندان که رسید، مقطع مهمی‌از حیات بشر در عرصه‌ی زمین آغاز شد که نقش و اثر آن تا آن روز که بشر، سیر و سفر در عرصه‌ی تاریخ را تجربه خواهد کرد، از یادها نخواهد رفت.
«بنی‌اسرائیل»، نشان‌شده و حامل مأموریتی بودند که متأسفانه، به‌دلایل مختلف که در این سلسله مقالات – به تفصیل، به‌نحوی محقّقانه و بی‌طرفانه – مورد بررسی قرار گرفته است و به‌رغم مجاهدت همهٔ انبیای عظیم‌الشأن الهی و مؤمنان مجاهد همراه ایشان، در میانهٔ راه، از رفتن و به انتها رساندن وظیفه و مأموریت محوّله بازماندند.
مطالعهٔ وقایع رفته بر بنی‌اسرائیل، پرده از بسیاری از سنّت‌های ثابت تاریخی کنار می‌زند؛ چنان‌که شناسایی همهٔ نامداران آنها در مقاطع مختلف، اسرار بسیاری از رخدادهای بعدی را برملا می‌سازد.
این مقالات، گفت‌وگوی خود را از وقایع رفته بر حضرت شیخ‌الانبیاء ابراهیم خلیل‌الرحمان (ع) آغاز می‌کند و گام به گام، تا به عصر پیامبری حضرت موسی (ع) و مأموریتی که سایر انبیای این قوم بر دوش کشیدند، به پیش می‌آید. شکل‌گیری فرهنگ معبدی و جلای بابلی اسباط بنی‌اسرائیل، خوانندهٔ پژوهشگر را با یکی از مهم‌ترین نقطه‌عطف‌های تاریخی قبیله لعنت مواجه می‌سازد.
پراکندگی در میان اقوام و ملل و تبدیل شدن به مَثل اعلای تمرّد و سرپیچی، روزیِ مقدّر بنی‌اسرائیل نبود؛ اما همهٔ آنچه که خود کِشتند، کشتزار تاریخ، روزگاری آکنده از فسردگی و انتظاری سخت برای دیدار نجات‌بخشی دیگر را در فرصتی دیگر، برایشان به ثمر نشاند.
در مسیر پر فراز و نشیبِ گفت‌وگو از قبیله لعنت، به بنی‌اسرائیل و پس از آن به یهود می‌رسیم و تاریخ بلند قومی‌که بی هیچ تردید طیّ بیش از چهارهزار سال گذشته، نقش عمده‌ای را در شکل‌گیری بسیاری از جریانات فرهنگی و تمدّنی اقوام و ملل ایفا نموده است.
بدون شناسایی آنچه که بر این قوم رفته و آنچه که از قِبَل این قوم بر سایر اقوام رفته است، امکان ارائهٔ تحلیلی جامع از موقعیّت کنونیِ فرهنگی و تمدّنیِ انسان حاضر و عصر معاصر وجود ندارد.
اسرائیل، یکی از نام‌های حضرت یعقوب نبی (ع) فرزند اسحاق (ع) بود. بدین‌سبب به کلّیه انبیایی که بعداً از نسل حضرت یعقوب (ع) پا بر عرصهٔ تاریخ گذارده‌اند، «بنی‌اسرائیل» گفته شد و در مقابل، به پیامبرانی که از فرزندان حضرت اسماعیل (ع) مبعوث گردیدند، بنی‌اسماعیل اطلاق می‌شود.
آغاز تاریخ قوم «بنی‌اسرائیل»، به دورهٔ حیات جدّ اعلای آنها، حضرت ابراهیم (ع) برمی‌گردد. حضرت ابراهیم (ع) حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد، خانوادهٔ خود را به کنعان آورد.
آلبر ماله، دربارهٔ سکنای اوّلیهٔ بنی‌اسرائیل می‌نویسد:
ملّت یهود قوم کوچکی از بنی‌سام بوده و اصلاً از «کلده» آمده. قبایل آن، مدّت‌ها در بیابان‌هایی که فی‌مابین «بین‌النهرین» و «فلسطین» و «مصر» واقع شده، به حالت چادرنشینی، عمری به سر آورده بودند و به همان وضع چادرنشینان صحرای «آفریقا» زندگی می‌کردند. به این معنی که به درّه‌های پر آب و علف می‌رفتند و چون مراتع آنها رو به تمامی‌می‌گذاشت، تغییر جا می‌دادند و مخصوصاً در اطراف فلسطین و مصر می‌گشتند؛ زیرا زمین پربرکت آن صفحات، پسند خاطرشان افتاده بود موقعی هم که در فلسطین جاگیر شدند، باز به قبایل منقسم بودند و فقط حدود هزار سال قبل از میلاد، سلطانی برای خود برگزیدند.
«بنی‌اسرائیل» را عبرانی نیز می‌خوانند. برخی دانشمندان معتقدند که نام «عبرانی» را «کنعانیان»، پس از ورود حضرت ابراهیم (ع) به سرزمین «کنعان» به ایشان داده‌اند و وی را عبرانی خوانده‌اند که بعدها جزو القاب این حضرت شد و لقب یاد شده در خاندان وی باقی ماند. عبرانی از ماده «عَ‌بَ‌رَ» به‌معنای گذر کردن از نهر می‌آید، به اعتبار این‌که، حضرت ابراهیم (ع) از «رود فرات» عبور کرد و وارد «کنعان» شد، این لقب را به ایشان دادند.
بنا به گزارش‌های تاریخی، زادگاه ابراهیم (ع) در «اور» کلدانیان بود، پس از مهاجرت جمعیِ قومش به «حرّان» و سپس به «فلسطین»، در آنجا سکنا گزید. فرزندان و نوادگان او، اسحاق و یعقوب نیز در کنعان ساکن بودند.
حضرت ابراهیم (ع) از تبار سام فرزند نوح (ع) بود و در حوالی سال ۱۹۰۰ق.م. در شهر «اور» به‌دنیا آمد. او از اور، به «حرّان» و از آنجا، به کنعان مراجعت کرد.
شریعت حضرت ابراهیم (ع) دین‌حنیف بود. حنیف از مادّه حنف به‌معنای برگشتن از گمراهی به استقامت و راه راست است.
خداوند متعال در سورهٔ «آل عمران» دربارهٔ حضرت ابراهیم (ع) می‌فرماید:
«ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ بلکه بر دین حنیف (حق‌گرا) و تسلیم خدا بود و از مشرکان نبود.»
سخن دیگر این است که هرکس به امر خدا، تسلیم باشد و هیچ مخالفتی نکند، حنیف است.
در نزد عرب، هرکس بر دین ابراهیم (ع) بود، به او حنیف می‌گفتند و بت‌پرستان نیز در زمان جاهلیّت خود را حنیف و پیرو دین ابراهیم (ع) می‌انگاشتند؛ اما پس از بعثت پیامبر (ص) و مطرح شدن دین اسلام، پیروان اسلام، حنیف نامیده شدند؛ اما این‌که حنیف بر عرب‌های بت‌پرست نیز اطلاق می‌شد، به این دلیل بود که آنان از دستورهای آیین ابراهیمی‌فقط به دو سنّت ختنه و حجّ پایبند بودند و آن را برای حنیف بودن، کافی می‌دانستند.
واژه‌های «حنیف» و «حنفا» به کرّات در «قرآن کریم» آمده است. حنیف ده مرتبه و حنفا دو مرتبه ذکر شده است. مراجعه به آیات یاد شده نشان می‌دهد که حنفا به اشخاص با ایمان، پاک و حق‌جو گفته می‌شده که ایمان آنان با اخلاص به یکتاپرستی و دوری از شرک و اندیشه‌های فاسد همراه بوده است.
علامه طباطبایی (ره) در توضیح کلمهٔ حنیف بیان می‌کند که:
حنفا برگرفته از مادّه‌ی حنف به‌معنای متمایل شدن و انحراف از دو حالت افراط و تفریط، به‌سوی اعتدال است؛ لذا خداوند اسلام را بدین جهت حنیف خوانده است که به خلق دستور می‌دهد، در تمامی‌امور حدّ وسط را رعایت نموده و از انحراف به‌سوی افراط و تفریط بپرهیزند.

چرا کودک من در به خواب رفتن مشکل دارد؟
بازدید : 291
دوشنبه 13 بهمن 1398 زمان : 17:37

مولوی در کتاب اوّل مثنوی «داستان آن پادشاه جهود که نصرانیان را می‌کشت از بهر تعصب» نقل کرده است.
توجه مولانا جلال‌الدین محمد بلخی به این داستان و پیام‌های آن عجیب و نتیجه‌گیری آن عجیب‌تر و بس عبرت‌آموز است.
نمی‌دانیم مولوی بر اساس کدام تجربه‌ی تاریخی و با چه هدفی این داستان را بیان کرده است. اما این داستان نحوه‌ی فعالیت یهودیان مخفی را به زیبایی نشان می‌دهد.
خلاصه‌ی داستان از این قرار است(اشعار مولانا به اختصار بیان شده است):
حکمرانی یهودی است که اتباع او مسیحی شده‌اند و وی با خشونت به قلع‌و‌قمع ایشان مشغول است:
بود شاهی در جهودان ظلم‌ساز
دشمن عیسی و نصرانی‌گداز
عهد عیسی بود و نوبت آنِ او
جان موسی او و موسی جان او
شاه از حقد جهودانه چنان
گشت اَحْوَل، کالأمان یا رب امان
صد هزاران مؤمن مظلوم کُشت
که پناهم دین موسی را و پُشت
این کشتارها نتیجه نمی‌دهد و روز به روز بر شمار گروندگان به آئین مسیح افزوده می‌شود تا سرانجام وزیر او خدعه‌ای می‌اندیشد. وزیر به شاه توصیه می‌کند که به وی اتهام مسیحی‌شدن وارد کند و به این بهانه گوش و دست او را ببُرد و بینی‌اش را بشکافد و برای اعدام به پای طناب دار ببرد و سپس با شفاعت آزادش کند. بدین‌سان، وزیر به جایگاهی چنان احترام‌آمیز دست می‌یابد که بتواند در مسیحیان نفوذ کند و حتی در رأس ایشان جای گیرد:
گفت‌‌‌ای شه گوش و دستم را ببُر
بینی‌ام بشکاف اندر حکم مُر
بعد زآن در زیرِ دار آور مرا
تا بخواهد یک شفاعت‌گر مرا
آن گهم از خود بران تا شهرِ دور
تا دراندازم در ایشان شرّ و شور
شاه طبق نقشه‌ی فوق عمل می‌کند و وزیرِ دست و گوش بریده و بینی شکافته را به اتهام مسیحی‌شدن به میان نصرانیان می‌راند و وزیر خود را قربانیِ گروش به دین عیسی و عالِم به اسرار آن جا می‌زند:
پس بگویم من به سِرّ نصرانیم
ای خدای رازدان می‌دانِیَم
شاه واقف گشت از ایمان من
وز تعصب کرد قصد جان من
گر نبودی جان عیسی چاره‌ام
او جهودانه بکردی پاره‌ام
بهر عیسی جان سپارم سَر دهم
صد هزاران منّتش بر خود دهم
...
بدین‌سان، یهودیِ خدعه‌گر در میان مسیحیان جایگاهی رفیع می‌یابد:
صد هزاران مرد ترسا سوی او
اندک اندک جمع شد در کوی او
او بیان می‌کرد با ایشان به راز
سرّ انگلیون و زِنّار و نماز
او به‌ظاهر واعظ احکام بود
لیک در باطن صفیر و دام بود
...
وزیر ۶ سال در میان مسیحیان زیست و با تزویر به مولا و مقتدای ایشان بدل شد. تا سرانجام شاه به او پیام داد که: "وقت آمد، زود فارغ کن دلم."
در این زمان مسیحیان به ١٢ گروه تقسیم می‌شدند که در رأس هر دسته امیری بود و جملگیِ ایشان و قوم‌شان وزیر را رهبر معنوی خود می‌دانستند.
وزیر به‌دستور شاه ابتدا برای هر یک از سران ١٢گانه‌ی فوق طوماری از احکام عیسی نوشت که با طومار دیگری متناقض بود و بدین‌سان در میان مسیحیان تفرقه انداخت و ایشان را به ١٢ جناح معارض و معاند بدل کرد:
ساخت طوماری به‌نام هر یکی
نقش هر طومار دیگر مسلکی
حکم‌های هر یکی نوعی دگر
این خلاف آن ز پایان تا به سر
در یکی راه ریاضت را و جوع
...
چون وزیر از طریق این طومارهای متناقض اسباب تفرقه در مسیحیان و انشعاب ایشان به فرقه‌ها و جناح‌های متخاصم را فراهم ساخت، مکر نهایی را آغاز نمود:
او به‌ناگاه دست از موعظه برداشت و در خلوت به ریاضت نشست. روزها گذشت، مریدان به تب و تاب افتادند و از فراق وی لابه و زاری سر دادند:
خلق دیوانه شدند از شوق او
از فراق حال و قال و ذوق او
...
سرانجام، مریدان دست تضرع به سوی او برداشتند که ما را از فیض خود محروم نکن:
از سر اکرام و از بهر خدا
بیش از این ما را مدار از خود جدا
...
وزیر پاسخ می‌دهد که جانم با شماست لیک این خلوت و ریاضت به‌دستور عالم غیب است و چاره‌ای ندارم:
من نخواهم شد از این خلوت برون
زآنک مشغولم به احوال درون
...
اصرار سران ١٢گانه‌ی مسیحیان مکرر می‌شود و اِبرام وزیر در نشکستن خلوت و ریاضت استوار و پا برجا است. تا سرانجام به مریدان پیام می‌دهد که قصد رخت بربستن از این جهان و سفر به نزد عیسی دارد:
که مرا عیسی چنین پیغام کرد
کز همه یاران و خویشان باش فرد
...
وزیر سپس یکایک رهبران دوازده‌گانه مسیحیان را فرامی‌خواند، در تنهایی هر یک را خلیفه‌ی خویش می‌کند و فرمان می‌دهد که هرکسِ دیگر مدعی خلافت شد او را بی‌هیچ تردید بکُش یا زندانی کن:
وآنگهانی آن امیران را بخواند
یک به یک تنها به هر یک حرف راند
...
سپس، وزیر چهل روز دیگر در خلوت نشست و سرانجام خود را کشت:
بعد از آن چل روز دیگر در ببست
خویش کُشت و از وجود خود بِرَست
بعد از مرگ وی غوغا و فتنه در میان مسیحیان افتاد و اُمَرا و اتباعشان، که هریک خود را طبق فرمان‌ها و طومارهای وزیر، خلیفه‌ی بر حق می‌دانستند، به قتل و هدم یکدیگر مشغول شدند:
چونک خلق از مرگ او آگاه شد
بر سر گورش قیامت‌گاه شد
...
بدین‌سان، انهدام مسیحیان، که با سرکوب و جنگ و خونریزیِ «شاه یهودیه» ممکن نشده بود، با خدعه‌ی وزیر او به فرجام رسید!
مولانا، به‌رغم این مکر شیطانیِ عجیبِ شاه و وزیر یهودی، ایشان را احمق و جاهل و بازنده‌ی نهاییِ بازی می‌داند که به‌ظاهر در آن برنده‌اند، زیرا از حکمت و "سبب‌سوزی" خداوند غافل‌اند:
همچو شَه نادان و غافل بُد وزیر
پنجه می‌زد با قدیمِ ناگزیر
با چنان قادرْ خدایی کز عدم
صد چو عالَم هست گرداند به دَم
...
و سرانجام، پیام حکیمانه‌ی مولانا توجه به "موش"هایی است که مدام، انبارِ اندوخته‌ها و حاصل تلاش ما را تهی می‌کنند!
ما بی‌توجه به ایشان، باز انبار خود را پر می‌کنیم و دگر باره آن را تهی می‌یابیم!
به‌عبارت دیگر، "دفع شَرّ موش" اولویّتی است که بدون انجام آن نمی‌توان به هیچ اقدام سازنده پرداخت:‌
ما درین انبار گندم می‌کنیم
گندمِ جمع‌آمده گم می‌کنیم
می‌نیندیشیم آخر ما به هوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زدست
وز فنش انبار ما ویران شدست
اوّل‌‌‌ای جان دفع شَرّ موش کن
وآنگهان در جمع گندم جوش کن

پنل اس ام اس رشت
بازدید : 217
دوشنبه 13 بهمن 1398 زمان : 17:37

پادکست جدید «حرکت» از «محمدرضا امیری» منتشر شد.
• • • • • •
قطعه جدید: حرکت
#محمدرضا_امیری
تنظیم: گروه‌هالی سانگ
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ماه ۱۳۹۸
New Piece: Move
Mohammad Reza Amiri
Producer by: HolySongteam
Release date: 31January 2020

Download

مولانا و داستان «وزیر یهودی» - تشریح فعالیت یهودیان مخفی توسط مولانا!
بازدید : 269
دوشنبه 13 بهمن 1398 زمان : 17:37

شهادت بی بی دو عالم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها همچون شهادت پدرشان در غربت و مظلومیت نقل می‌شود و این حقیقت تلخی است که بر مظلومیت حضرت صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها افزوده است.
از آنجا که برخی تصورات ما نسبت به شهادت آن بانوی بزرگوار از نظر عقلانی غیر قابل باور است موجب گردیده است که وهابیت سعی در کتمان شهادت آن بانوی بزرگ اسلام کرده و از اساس این مصیبت بزرگ را زیر سؤال ببرند!
با تأسف باید گفت که برخی از شیعیان کم اطلاع نیز با گرفتن ژست روشنفکری شهادت آن حضرت را مورد تردید قرار داده و بعضاً از واژه‌هایی مانند رحلت، ارتحال، وفات و… استفاده می‌کنند که در عُرفِ عامِ فارسی‌زبانان از این واژه‌ها مردن به مرگ طبیعی برداشت می‌شود!
اما واقعیت چیست؟
بعد از شهادت پیامبر اکرم (ص) تمام تلاش مزدوران یهودی که در لباس اسلام در میان مسلمین نفوذ کرده بودند، بر این معطوف شده بود که با ایجاد جنگ داخلی و کاهش توان نظامی‌زمینه را برای هجوم متحد بزرگ قوم بنی‌اسرائیل (امپراطوری روم) فراهم کنند.
در این میان تلاش می‌کردند تا امیرالمؤمنین (ع) را به هر عنوانی که شده وادار به کشیدن شمشیر کنند. لذا با انجام اقدامات کثیفی همچون تعیین خلیفه به‌صورت خودسرانه، غصب فدک و… سعی بر برانگیختن خشم امام (ع) و ایجاد جنگ داخلی داشتند.
اما آن زمان که متانت و وقار امام (ع) را دیدند بر آن شدند تا از طریق تحریک غیرت ایشان و جسارت به همسر بزرگوارشان فتنه داخلی ایجاد و جنگ مسلحانه به‌راه بیندازند. لذا اتفاقات هولناکی هم‌چون کوبیدن درب خانه به پهلوی مبارک حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، زدن سیلی به صورت بانوی دو عالم و مضروب نمودن ایشان با غلاف شمشیر رخ داد.
تصور نادرستی که در ذهن بسیاری نقش بسته این است که این‌گونه اتفاقات به آن دلیل رخ داده است که حضرت زهرا (س) در این جریانات مداخله نمودند و هرکس دیگری به‌جای ایشان می‌بود هم همین اتفاق برایش می‌افتاد!
به‌عنوان مثال آن هنگام که برای گرفتنِ بیعت اجباری از امیرالمؤمنین (ع) هجوم آوردند حضرت زهرا (س) برای دفاع از ولایت در اثر ضربهٔ در مضروب شدند. [اگر دقت نکنیم] ظاهر این قضیه نشان می‌دهد که اگر کس دیگری مانند کنیز حضرت زهرا نیز پشت در می‌بود مصدوم می‌شد! [در حالی‌که حقیقت چنین نیست.]
شاید خیلی از ما تصور می‌کنیم این‌گونه اتفاقات به‌صورت تصادفی بوده و دشمن به هدف گرفتن بیعت و یا غصب فدک، حضرت زهرا (س) را مضروب نموده و ایشان به شهادت رسیده‌اند!
در حالی‌که اگر حضرت زهرا (س) به شهادت نمی‌رسیدند، تمام سناریوی یهودی سقیفه نقش بر آب می‌شد و لذا دشمن تصمیمی‌جدّی برای از میان بردن بی‌بی دو عالَم داشت و در حقیقت ترور حضرت زهرا (س) خود یک هدف مهم برای دشمن بود.
خطر حضور حضرت زهرا (س) در مدینه برای حکومت آن‌قدر جدّی بود که زنان مدینه با شنیدن گریه‌های فاطمه زهرا (س) به تصور این‌که ایشان هنوز داغ‌دارِ پدر هستند برای عرض تسلیت خدمت حضرت می‌رسیدند و حضرت اقدام به روشنگری علیه خلیفه اول می‌نمود.
خلیفهٔ اول فردی بسیار خوش ظاهر و از نظر سِنّی جا افتاده بود و هیچ‌کس این اجازه را به خود نمی‌داد که در مورد او تصور منفی داشته باشد. برای افشای چهره‌ی واقعی ابوبکر آن‌هم در شرایطی که امیرالمؤمنین (ع) برای جلوگیری از جنگ داخلی ناچار به سکوت هستند، هیچ‌کس جز حضرت زهرا (س) نمی‌توانست اقدامی‌کند.
حضور آن بانوی بزرگوار در میان مردم مدینه آن‌قدر خطرناک بود که به بهانه‌های واهی امیرالمؤمنین (ع) را تحت فشار قرار دادند تا حضرت زهرا (س) را به بیرون از مدینه منتقل کنند تا صدای گریه‌ی مظلومه‌ی تاریخ را هیچ‌کس نشنیده و راه روشنگری بر ایشان بسته شود. اما همه‌ی این ترفندها به نتیجه نرسید و حضرت زهرا (س) اقدامات روشنگرانه خود را از سنگر بیت‌الاحزان نیز ادامه دادند.
سؤال این است که آیا می‌توان باور کرد که دشمن در مقابل روشنگری‌های حضرت بی‌کار نشسته باشد؟!
آیا قاتلین رسول اکرم (ص) در کمین حضرت زهرا (س) نبوده‌اند؟ در حالی‌که این افراد مزدور قطعاً وجهه‌ای ظاهرالصلاح داشته و رفت و آمدشان به خانهٔ پیامبر کاملاً عادی جلوه می‌نموده است؟
آیا می‌توان باور کرد که حضرت زهرا (س) در اثر حوادث یک هفتهٔ اول پس از شهادت پدرشان به شهادت رسیده باشند؟!
آیا دشمن پس از آن حوادث دیگر اقدامی‌برای ترور حضرت نکرده است؟!
آیا می‌توان باور کرد که ضربه‌ی در به پهلوی آن حضرت و یا غلاف شمشیر به بازوی مبارکشان ایشان را به شهادت رسانده باشد؟!
تنها در صورتی می‌توان پذیرفت که اتفاقات مذکور [که در وقوع آن تردیدی هم نداریم] منجر به شهادت حضرت فاطمه (س) شده است که حضرت در تمام مدت حیات مبارکشان پس از شهادت پدر بزرگوارشان در بستر بیماری و وضعیتی همانند کما به سر برده باشند و یا حداقل هوشیاری کامل نداشته و توان حرف زدن، گام برداشتن و ابتدایی امور را هم نداشته باشند و این در حالی‌است که آن بانوی بزرگوار حداقل به مدت ۴۵ یا ٧۵ و یا ٩۵ روز آن‌هم به‌صورت مداوم مشغول افشاگری، سخنرانی و دفاع از حریم ولایت بوده‌اند.
آیا می‌توان قبول کرد که فردی امروز سیلی بخورد و تا ٧۵ روز سخنرانی‌های آتشینی همچون خطبه فدک داشته باشد و بعد از ٧۵ روز آن هم در اثر یک سیلی به شهادت برسد؟! این مطلب قطعاً از نظر علم پزشکی مردود است و اگر ضربه به پهلو، صورت و بازو منجر به کشته شدن کسی بشود مستلزم آن است که فرد در طول این مدت در شرایط ویژه‌ای مانند ICU بستری باشد.
حتماً تا به حال این حدیث را شنیده‌اید که پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: ما مِنّا إلا مقتولٌ أو مسمومٌ.
بر اساس این حدیث شریف، شهادت حضرت رسول به‌وسیله سَم قطعی است و هم‌چنین شهادت حضرت فاطمه (س) به‌وسیله سَم نتیجه‌گیری می‌شود.
نتیجه‌گیری:
بر اساس حدیث فوق در شهادت حضرت فاطمه (س) تردیدی نیست.
با توجه به فاصله زمانی بین ضربه خوردن حضرت زهرا (س) تا شهادت ایشان و فعالیت‌های روشنگرایانه آن حضرت در طول این مدت احتمال شهادت آن حضرت از طریق ضربات مذکور منتفی است.
بر اساس حدیث مذکور با توجه به منتفی بودن احتمال شهادت آن حضرت از طریق ضربه، مسموم شدن حضرت زهرا (س) تنها گزینه‌ی ممکن است و این یعنی این‌که بانوی بزرگوار اسلام با سم به شهادت رسیده‌اند.
درک ما نسبت به شهادت اهل بیت علیهم‌السلام بسیار سطحی است و حتی ما شیعیان نیز به تمام زوایای مظلومیت اهل بیت نپرداخته‌ایم و سطحی‌نگری ماست که موجب شبهه‌افکنی برخی از خائنین شده است.
آخرین سؤال:
آیا می‌دانید سرزمین فدک زمانی از آنِ یهودیان بوده است و بدون وقوع درگیری نظامی‌این سرزمین به‌دست مسلمانان افتاد و پیامبر آن را به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بخشیدند؟ و یهودیان صهیونیست بر این باورند که اموال خود را در دست غیریهودی که بیابند باید او را بکشند؟!!

مولانا و داستان «وزیر یهودی» - تشریح فعالیت یهودیان مخفی توسط مولانا!

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 12
  • بازدید کننده دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 75
  • بازدید سال : 278
  • بازدید کلی : 3581
  • کدهای اختصاصی